سامیهسامیه، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

سامیه جون عمه

بعد مدت ها عمه اومد

1390/12/27 2:46
نویسنده : عمه ی سامیه
865 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به سامیه جون خوشگلم و به دوست جونای ناناسش. عمه جونم خیلی خیلی معذرت میخوام  این چن مدت نبودم نتونستم واست چیزی بنویسم یا بیام عکسای خوشجل موشجلتو بذارم.باور کن نیمیتونستم .ینی یه خورده سرم شلوخ بود ولی عمه جون قول میده دیگه زود به زود بیاد یا اگرم یه خورده دیر کرد دست پر بیاد .یه وقت نبینم از دست عمه ناراحت بشیاااا عمه جون قد همه دنیا دوست داره

 

حالا که بعد این همه مدت اومدم یه چند تا از عکساتو میذارم که دوستات ببینن که چقد بزرگ شدی خانوم شدی

 

 


 

 اگه میخواین سامیه رو ببینید برید ادامه مطلب منتظرتونه

عه چرا واستادین نگا میکنین ؟؟؟؟؟

برین ادامه مطلب دیگه 

  

سامیه جونم خانوم شده

راستتی بازم عذر خواهی میکنم که اینقد فشرده عکس میذارم به خاطر دیر اومدنمه شاید عکسا با هم ربطی نداشته باشه

سامیه الان 3 ماه و 29 روزشه ولی یه ماه پیش نیدونم چرا به کلمه ی هوراااااااااااااا حساس شده بود /تا اینو میگفتیم ناناشی گریه میکرد اینجوری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ولی خدارو شکر الان دیگه اینجوری نیست

بیخیاله همه ی مشکلااااااااااااااااااات 

 

مررررررگ بر آمریکا

عه عه به سامیه خندیدیم باهام قهر کرده

خب ببخشید عمه جونم آشتی کردی باهااااااااااااااااااااام

عمه جون برو کنار حالا بیخیال عکس شو میخوام تلویزیون ببینم

عه عمه قربونت دهنتو باز کن ببینم چی خوردی

وای عمه جون باور کن من فقط شیر میخورم چیزی از تو یخچال بر نداشتم

 دیدی هیچی پیدا نکردی

واه واه واه فک میکنم لباسام کثیف شده یکی عوضش کنه واسم

عمه مادر جون شما چرا ؟عمه هست!

وای خدا مرگم ملت دیدن منو لباس بپوشین تنم

چیزه!میگم!ای بابا!مادر جون!یواشتر من دارم خفه میشم

اخ جون بازم لباس صومتی

خب ببخشیداااااااا شما که زحمت کشیدین لباسمو عوض کردین این تفمو یکی پا کنه هر کاری میکنم نمیتونم باهاش بادکنک درست کنم

عمه جون بزرگم ببخشیدااااااا من یه کم حساسم شما دستتو شستی منو بغل کردی؟ببینم

بح بح با چی شستیی؟چقده تمیییییزه

خیلی خوشم اومد

 

 

 

 

 

ممنون از همتون که وقتتونو گذاشتین 

بازم بهم سر بزنیدااااااااااااااااااااایادتون نره


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله جون
28 اسفند 90 11:48
از همین روزنه گشوده به درود به پرستو، به گل، به سبزه درود به بهاری که می‌رسد از راه چند روز دگر به ساز و سرود بهارتان پیشاپیش مبارک
خاله جون
28 اسفند 90 11:49
سلام دلمون واستون تنگ شده بود خوشحال شدم این پستتون دیدم
مامان علیا
28 اسفند 90 15:11
ای جااااااااااااااااااااااانم
محدثه
10 فروردین 91 17:34
سلام خاله جونم خوشحال شدم که اومدید به منم سربزنید دوستتون دارم بوسسسسسسسس
مامان عليا
5 اردیبهشت 91 16:18
سلام ماشاالله بزرگ شدي دسته عمه درد نكنه برام كوچولو رو ببوسيد